معرفی دوره های تاریخی فلسفه غرب، دوران کلاسیک(باستان)

چکیده مقاله :   معرفی دوره های تاریخی فلسفه غرب، موضوع این مقاله است. ما بعد از معرفی اجمالیِ سه دوره اصلی تاریخ فلسفه غرب، به بحث درباره دوره اول یعنی دوران کلاسیک می پردازیم. با ما و مباحث جذاب فلسفی همراه باشید.

دوره های تاریخی فلسفه غرب
دوره های تاریخی فلسفه غرب

دوره های تاریخی فلسفه غرب، دوران کلاسیک یا باستان :

درباره دوره های تاریخی فلسفه غرب می توان گفت اکثر کتب تاریخی و فلسفی، دوره های تاریخ فلسفه غرب را به سه دوره کلیِ دوره کلاسیک، قرون وسطی و دوران معاصر، تقسیم بندی می کنند. در مقاله پیشین، فلسفه چیست؟ درباره مفهوم و تعریف فلسفه از دیدگاه فیلسوفان پرداختیم. در این مقاله قصد داریم به دوره اول، یعنی دوره کلاسیک یا باستان، بپردازیم. و از این دوران، فیلسوفان و اندیشمندان اولیه ای که تاریخ به خود دیده است، یعنی “پیش سقراطیون” را به بحث بنشینیم.

۱.دوره اول؛ عهد کلاسیک که آغاز آن به حدود سده های ششم پیش از میلاد مسیح، باز می گردد و با تفکرات و ایده های “پیش سقراطیون”، “سقراط”،” افلاطون” و “ارسطو” و سپس “کلبیان”، “شکّاکان”،”اپیکوریان” و سرانجام “رواقیان”، به ظهور مسیحیت رسیده و با حضور عالمان مسیحی(قدیسین) پای در دوره دوم و یا فلسفه قرون وسطا، می گذاریم.

۲.دوره دوم؛ آنطوریکه گفته می شود بزرگان این عصر، قدیسینی چون ” آوگوستینوس” و “سنت اسلم” و “آکویناس” بودند که به تلفیق اندیشه های قبل از مسیحیت (عمدتا افلاطون و ارسطو) با مسیحیت پرداختند و از جنبه تاریخ نگاری، محدوده این دوران را در فاصله سقوط امپراتوری روم در قرن پنجمِ پس از میلاد و طلوع رنسانس در قرن پانزدهم و برای حدود ۱۰۰۰ سال می دانند که مشعل تمدن غرب در اروپای غربی و عمدتا به دست کلیسای مسیحی، حمل می شود.

اواخر این دوران را که متاسفانه با یکسری تجربیات اندوه بارِ تاریخی، توام شده است در قرن پانزدهم میلادی می شناسیم، جائیکه به دوره تفتیش عقاید (انگیزاسیون)، در اسپانیا برمی خوریم.”

آگوستینیوس می گفت علیه مخالفان باید تا حدی زور به کار برد و این عقیده، بخشی از قانون کلیسا شد. دستگاه تفتیش عقاید که در ۱۴۷۸ در اسپانیا به وجود آمد، پس از تصویب قوانینی در ۱۴۹۲ و ۱۵۰۲ میلادی، قدرت بهم رساند و به موجب ای قوانین، مسلمانان و یهودیان، می بایست به مسیحیت می گرویدند.

و اما جریان های فکری پدیدآورنده فلسفه معاصر به قبل از قرن پانزدهم و به قرون دوازده و سیزده، باز می گردد؛ یعنی جائیکه ” پیر آبلار”، در قرن دوازدهم، “راجر بیکن” و “توماس آکویناس” در قرن سیزدهم و در پیِ آنها “دانز سکوتس” و سپس “ویلیام آکمی”، ظهور دوران جدیدی را رقم می زنند.

۳.دوره سوم؛ صاحب نظران آغاز دوران فلسفه معاصر را با ظهور علم نوین در قرون شانزدهم و هفدهم، قرین می دانند، جائیکه دانشمندانی چون “کوپرنیک(۱۴۷۳-۱۵۴۳)” و “کپلر(۱۵۷۱-۱۶۳۰)” و ” گالیله(۱۵۶۴-۱۶۴۲)، تعاریف جدید براساس دستگاه علمی، برای شناخت جهان و سیارات، ارائه نموده و به نوعی به حاکمیت کلیسا در تعریف جهان با مرکزیت زمین، پایان دادند؛

اگر بخواهیم فهرستی از اهم این صاحب نظران، دوره ها و مکاتب فکری فلسفی بیاوریم به این صورت است : آغاز علم نوین، خردگرایان بزرگ، تجربه گرایان بزرگ، اندیشمندان انقلابی فرانسه، سده زرین فلسفه آلمان، دموکراسی و فلسفه و فلسفه قرن بیستم.

فلسفه قرن ۲۰، خود فلسفه فرگه و منطق جدید، راسل و فلسفه تحلیلی، وینتگنشتاین و فلسفه زباین، اگزیستانسیالیسم، فلسفه برگسون و پوپر را شامل می شود.

دوره های تاریخی فلسفه غرب
دوره های تاریخی فلسفه غرب

در ادامه به سراغ دوره اول یعنی دوران کلاسیک می رویم.

دوره اول؛ عهد کلاسیک (باستان) :

“پیش سقراطیون ” :

می توان گفت زادگاه فلسفه غرب و یا تفکر عقلیِ انسان، ابتدا در حدود قرن ششم قبل از میلاد در مدیترانه شرقی، ظهور کرد. تقریبا تمامی فلاسفه کهن، در یکی از سواحل یا جزیره های این منطقه، می زیستند. نخستین فیلسوفی که می شناسیم، طالس، در میلتوس به دنیا آمد.

طالس :

نخستین اندیشمندانی که سنگ بنای “تفکر عقلی” را پایه ریزی کردند، در جهان یونان باستان و در قرن ششم قبل از میلاد، ظهور کردند. دوره ای که  امروزه “پیش سقراطیون” نامیده می شود. نخستین این اندیشمندان، طالس بود؛ که در شهر میلتوس(مَلَطیه)، در کرانه آسیای صغیر، ترکیه فعلی، زندگی می کرد.مساله ای که بیش از همه ذهن او را به خود مشغول کرده بود، این بود که : “جهان از چه ساخته شده است؟” به نظر او، جهان در اصل باید از عنصری واحد ساخته شده باشد. او اصل بنیادیِ عالم را “آب” می دانست و بر این باور بود که اصل و”مایه ای” که عالم ما از آن تشکیل شده، در اصل مشتق یا محصولی از آب است.

این سوال طالس که “جهان از چه چیز ساخته شده است؟” در واقع سوال از مسئله “جوهر” یا “وجود” است. این تلاش برای تعیین “جوهرها” و اصول وجود، بعدها، متافیزیک نامیده شد.

طالس به ضرورت انجام دو کار، پی برد :

  1. نتیجه گیری هایش درباره جهان هستی را به هیچ چیز دیگری جز خود جهان هستی(مثلا خدایان)، نسبت ندهد.
  2. به عنوات توجیه آراء خود، برهان و دلیل بیاورد.

هراکلیتوس :

فیلسوف معروف دیگری که در این دوره زیست می کرد، هراکلیتوس بود. اشتهار و شهرت او، به ویژه برای ۲ اندیشه است :

اول وحدت اضداد است. او می گفت در دامنه کوه، سربالایی و سرپایینی، دو راه متفاوت در جهت مخالفِ هم، نیست؛ هر دو یکی است. همچنان که هراکلیتوس جوان و هراکلیتوس پیر، دو فرد مختالف نیستند، یکی اند. بدین صورت، از ستیز و تناقض، گریزی نیست. در واقع برخورد اضداد است که جهان را می سازد.

به عبارتی، حقیقت، ذاتا ناپایدار است. همه چیز پیوسته در سیلان است و این دومین اندیشه هراکلیتوس است : “همه چیز پیوسته در سیلان است.” هیچ چیز در این دنیا، هستیِ ثابت ندارد. همه چیز پیوسته در تغییر است. اشیاء به هیچ وجه ثابت نیستند؛ بلکه پیوسته در تغییر و تحول اند. مانند شعله آتش. از این لحاظ، برگمن او را “فیلسوف تحولِ کلی همیشگی” می داند.

معروف ترین فلاسفه پیشاسقراطی
معروف ترین فلاسفه پیشاسقراطی

فیثاغورس (۴۹۰-۵۷۰ ق.م) :

مشهورترین فیلسوفِ پیش از سقراط، فیثاغورس است. یکی از زمینه هایی که او در آن نابغه بود، ریاضیات است. قضیه فیثاغورس، جذر و مکعبِ اعداد،مبیّنِ این مطلب است. گفته می شود واژه های “تئوری”، “کیهان” و “فلسفه” را نیز نخستین بار او به کار برد.

فیثاغورس، نخستین دانشمندی بود که ریاضیات را به فلسفه، ربط داد. از فیلسوف – ریاضی دان هایِ دنیای معاصر، می توان از دکارت و لایب نیتس، نام برد.

فیثارغورس، نخستین کسی بود که به این بینش رسید که تمامیِ کائنات را می توان به زبانِ ریاضی، توصیف کرد و از این طریق، به نوعی عرفان نیز راه یافت.

براین مگی معتقد است وجه مشترک فیلسوفانِ “پیش سقراطیون”، دو مسئله است: اول اینکه همه در وجه نخست می کوشیدند ماهیتِ جهان پیرامون، و نه طبیعتِ انسان را بفهمند. در حقیقت محلِ تردید است که آیا آنها اصلا مفهومی به نام ” طبیعتِ انسان”، می شناختند. دوم اینکه آنها بی پروا، به دنبالِ نظریه پردازیِ متهورانه و در بزرگترین مقیاسِ ممکن، می رفتند.

به باور برگمن،دغدغه اکثر فیلسوفانِ “پیشا سقراطی“، این بود که چگونه طبیعت یا دنیایِ طبیعی را توضیح دهند. و چونه اصول بنیادی را که درون این دنیا برقرارند، کشف کنند؛ به جز سوفسطاییان . سوفسطاییان، نخستین کسانی بودند که فلسفه را  عملا پیشه خود قرار دادند. آنان پیش از آنکه نگرانِ مفاهیمی چون هستی باشند، به فکر یاد دادنِ هنر مناظره و مباحثه بودند، تا از این رهگذر، پولی هم به دست بیاورند.

آنها این بینش را تکوین بخشیدند که هدف حیاتِ آدمی، موفقیت و رضایت دنیوی است. بنا بر نظر سوفسطاییان، ما هیچ گاه نمی توانیم “حقیقت” یا “نیکی” را بشناسیم؛ زیرا “آدمی معیار همه چیز است.”

منابع :

کتاب “سرگذشت فلسفه”، نوشته براین مگی.

کتاب “کتاب کوچک فلسفه”، نوشته گریگوری برگمن.

رساله دکتری “تبیین ساحت معنوی در خانه ایرانی”، تالیف دکتر محمد خسرو صحاف.دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.

مقالات مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

برچسب ها:
پیش سقراطیوندوران کلاسیک غربطالسفلسفه عهد باستان غربفیثاغورسهراکلیتوس

دانلود فایل

کاربر گرامی رسانه معمار،لطفا برای دریافت لینک دانلود اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید.